شهرستان خمین به مرکزیت شهر خمین زادگاه حضرت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در جنوب استان مرکزی و تقریبا در مرکزایران واقع است.این شهرستان در 50 درجه و 3 دقیقه عرض جغرافیایی و در 60 کیلو متری جنوب غربی محلات قرار دارد .جادههای ارتباطی استانهای لرستان ،اصفهان به استانهای مرکزی و تهران ازاین منطقه عبور می نماید . فاصلهاین شهرستان تا تهران 300 کیلو متر می باشد و ارتفاع آن از سطح دریا 1815 متر می باشد. مساحت کلاین شهرستان نیز 2394 کیلو متر مربع است.
اگر بخواهیم با اصلاحات جغرافی نویسان اسلامی سخن بگوییم "کمره" در گذشته جزئی از ناحیه پهناور بلاد جبال (عراق عجم) از اقلیم چهاردهم بوده که در طول تاریخ نامهای گوناگون به خود گرفته است.
یونانیان آن را «مدیا»می گفتند چرا که آن جا سرزمین مادها بوده است .
نویسنده زینت المجالس درباره خمین می نویسد:
«کمره ولایتی است وسیع و از جهت اعظم قرای آن « خمامین» است که بهمن شاه آن را بنا کرده و ازاین جهت به «همایون» مرسوم بوده است و به کثرت استعمال به«خمایین»مبدل شده است.هوایش سرد سیر است مایل به اعتدال ارتفاعاتش و از قدیم الایام اهالی آن مذهب اثنی عشری دارند....»
قدمت شهر خمین به 2000 سال می رسد و در ص 1881 مراه.. البلدان مرحوم اعتماد السلطنه می نویسد :«در دامنه کوه الوند قریهای ارمنی نشین به نام تخمار می باشد کهاین تخمار بعدا به خارستان تبدیل شد که هم اکنون به نام قریه اسد آباد در دامنه کوه الوند خمین واقع است و...» ( ابراهیمی ، 1373 ، ص39).
تاریخ قم ذیل عنوان « خمیهین » به ضم خاو و فتح سیم می نویسد:
« موبد موبدان بدین وجه باغی که آن را باغ موبد گویند بنا نهاده است و چنین گویند که دراین باغ هزار خانه و باغ زر بوده است و موبد با اهل و عیال در آن فرود آمده بود و پس از مدتی دختران شهربانو نام خمین را بنا کرد و با ( مهریاربنا ) در آن ساکن شد.
در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان به هزار سال پیش نگاشته شده است و نویسنده برای تالیف آن از برخی منابع کهن از جمله « خداینامه » ( قدیمی ترین کتاب درباره ساسانیان ) سود جسته است برای نخستین بار به نام" حمیهین" - خمین - بر میخوریم.
صاحب مجمل التواریخ که بسیاری از مطالب تاریخ پیامبران و شاهان را به فارسی ترجمه کرده است به جای « حمیهین » واژه « خمهین » را آورده و بهاین شکل در پی تغییرات خاص به شکل زیر :
حمهین – خمهین –خهبین – خمامین و در آخر شهر خمین نام می گیرد.
بطور کلیاین شهرستان از لحاظ اماکن و محلهای تاریخی و باستانی غنی می باشد و تنها محل باستانی که امروزه اثری از آن باقی نیست آتشکده سلوکی در دره خورهه خمین می باشد . بناهای تاریخی از قدمت بسیار بر خوردار هستند و مخصوصا « زیارتگاه شاهزاده اسماعیل » واقع در روستای امامزاده یوجان در ردیف آثار باستانی به ثبت رسیده است.
جمع کل آثار تاریخی خمین 21241 مورد می باشد که از می توان به پل تاریخی روستای فرفهان ( مربوط به دوره قاجاریه) ، پل روستای اسد آباد ، قلعه حاج خدامراد ، قلعه تدافعی گلما گرد ، کبوتر خانه روستای طیب آباد ، کبوتر خانه روستای هویه ، کبوتر خانه روستای صلنجران ، قلعه مصطفی خان ( روستای پشتکوه ) ، بقعه امامزاده ابوطالب ( مربوط به دوره صفوی ) ، بقعه امامزاده ابوالحسن مربوط به دورهایلخانیان و ... نام برد.خمین قریب به 36 امامزاده و بقعه متبرکه دارد.
شخصیتها و مشاهیر مهم شهر خمین حضرتایت الله محسنی گرگانی ، میرزا علی اصغر خان گرگانی ، حضرت حجه الاسلام و المسلمین حبیب الهی ، عارف روحانی مرحوم شیخ احمد آل طاهر ، مرحوم اعتماد الشعرا پریشان زاده و همچنین رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) می باشد که بیتایشان هنوز هم در شهر خمین قرار دارد و از مکانهای متبرکه محسوب می شود.
مذهب رسمی و عام در شهرستان خمین شیعه اثنی عشری می باشد . تنها در گذشته مذاهبی چون یهودی و ارمنی در سطح منطقه وجود داشته اند که تعداد کمی نیز امروزه از آنها باقیست . به عنوان مثال در شهر خمین چند خانوار یهودی امروزه نیز ساکن هستند.
شهرستان خمین از مراکزی است که به علت وجود دشتهای حاصلخیز مهاجر پذیر بوده است و اقوام مختلف درای منطقه به چشم می خورد . گروههای مهاجر به همراه فرهنگ و زبان مخصوص به خویش وارد شدند و بر اثر مرور زمان و در طی سالها در تبادلات فراوانی که با همسایگان داشتند علاوه بر تاثیر گذاری ، تاثیر پذیری نیز داشتند ، کمااینکه امروزه در گروههای ترک زبان منطقه بخوبی مشاهده می شود که زبان ترکی کم کم بدست فراموشی سپرده می شود و به جز چند روستا ، جوانان رغبتی به یادگیری و استفاده از آن ندارند.
تا قبل از سالهای 1305 شمسی آموزش و پرورش کودکان در خمین از طریق مکتب خانهها انجام می شده است و پس از آن آموزش و پرورش رسمی توسط انسانهای شریفی همچون آقای عبدالوهاب مومنی (1305) ، آقای شیخ علیرضا سرمدی(1318) و آقای لقمان حقیقی (1324) و در کنار آنها زنانی بزرگ و فرهنگ دولت همچون خانم تیموری و احمدی که از گلپایگان به خمین می آمدند به اجرا در آمد.
گفتنی است که از تاریخ 1305 تا 1326 آموزش و پرورش خمین زیر نظر آموزش و پرورش گلپایگان اداره می شد و از تاریخ 1326 تا 1337 زیر نظر آموزش و پرورش محلات بود . از تاریخ 1337 به بعد به عنوان آموزش و پرورش مستقل کارکرد آموزشی و پرورشی خود را آغاز کرد.
نکته قابل توجهاینکه از سال 1305 تا 1357 حدود 52 سال ، تعداد 18 مدیر از آموزش و پرورش عوض شده یعنی بطور متوسط هر سه سال یک مدیر ،این در صورتی است که طی 28 سال بعد از انقلاب 22 مدیر عوض شد یعنی بطور متوسط هر یک سال و سه ماه یک مدیر ( ناصری فرد، 1385 ، 49)
بطور کلی آموزش و پرورش یک عامل فرهنگی است که به تنهایی می تواند موجبات تغییرات فرهنگی را در شهر پدید آورد و همین آموزش در طی چندین سال توانسته است موجب تغییر در فرهنگ شهر شود.
هویت و اصالت هر جامعه در گرو شناخت ریشههای فرهنگی ، تمدن و دیگر پیشینهها است.اگراین پیشینهها درخشان باشند و شناخت افراد از حد اطلاعات عبور کند و به دانش برسد،باعث تبلور اهداف،اعتماد به نفس و در نهایت تغییر و تصعید از وجود،به تعالی ماهیت انسانی افراد می شود و شناخت انسانها از حد هشیاری به سوی آگاهی سوق و جهت پیدا می کند. لذا هرچهاین پیشینههای تاریخی اصیل و درخشان باشند، افراد آن جامعه از گذشتههای خود بیشتر احساس غرور می کنند و اعتماد به نفس می یابند و الهام می گیرند و بدیل آن افتخارات می آفرینند.
خمین با اوصاف فوق سرزمینی تاریخی با قدمتی طولانی است که در برخی مقاطع ، شکوه و عظمت درخوری را تجربه کرده است.روستاهایاین شهر به واسطه کوچ و انتقال هم وطنان ارمنی از جلفا به کمره در زمان صفویه و انتقال آنها به روستاها به اوج رشد رسید .
به طور کلی عوامل مختلفی در تغییرات فرهنگی شهرستان خمین دخیل بوده اند که از جمله می توان شهر نشینی، آموزش و پرورش، مهاجر پذیری ، انقلاب و جنگ را نام برد . ازاین گفته می توان نتیجه گرفت که تغییرات فرهنگی معادل عوامل چند گانهای است که در طول زمان به تدریج رخ می دهد ولی نمی توان به صورت واقعی و کمی نقش یک عامل را بر دیگری ترجیح داد.
از جمله مراسمی که می توان در شهرستان خمین به آن اشاره کرد مراسم خواندن نماز باران است . دراین مواقع اهالی هر روستا به شکل دسته جمعی به همراه علما و بزرگان از شهر خارج شده و به مصلی رفته و نماز باران می خوانند و از خدا طلب بارش می نمایند.این موضوع از کارکرد دین خبر می دهد و اعتقاد مردم را به خدا و طلب برآورده شدن نیاز حاجت از او را نشان می دهد.این کار به صورت دسته جمعی صورت می پذیرد و باز حکایت از همبستگی و اتفاق مردم را دارد . آنها همگی با هم با اعتقاد خدا و طلب مراد به سوی مصلی با پاهای برهنه گام بر می دارند و نقش دین دراین فرهنگ کاملا نمایان می شود.
به واسطه کوچ و انتقال ارمنه از جلفا به کمره ، در زمان صفویه و انتقال آنها به روستاهای خمین اوج رشداین مناطق شروع شد . حفر قنوات ، کشت باغات انگور و آبادانی زمینهای بایر و دیمزار در کلیه روستاها با جدیت شروع شد. هم وطنان ارمنی به کسب علم و هنر و صنعت علاقه خاصی داشتند و هنر قالی بافی آنها شهرت جهانی دارد .اینها مردمانی سخت کوش بوده که روحیهای سازگار با هم وطنان مسلمان خود داشته اند و هنر هم زیستی آنها به حدی بوده که بعد از گذشت دهها سال از مهاجرت آنها ازاین روستاها هنوز با خانوادههای هم روستایی قبل خود رفت و آمد دارند و یک یا چند سال یکبار به موطن قبلی خود سر می زنند و با هم روستاییهای خود تعامل و ارتباط عاطفی دارند و از دیدن هم لذت می برند.ساکنان روستاهای ارمنی نشین هم از آنها به نیکی یاد می کنند . شایسته است رفتار مردم شریفاین روستاها که به فرزندان خود آموزش می دهند که از تخریب قبرهای باقیمانده آنها پرهیز کنند، چرا که جزء آثار تاریخی وطن ما هستند و به مردگان آنها نیز به دیده احترام می نگرند